پيش از اسلام
ير اساس اسناد اورارتويي، سابقه شهرنشيني در مرند تا اواسط هزاره سوم قبل از ميلاد ميرسد، در حالي که در تپههاي باستاني «گرگر»، ظروف سفالي و ابزارهايي از هزاره پنجم قبل از ميلاد ديده شدهاست. همچنين در تپه خاکستري (قلعه مرند) نيز آثاري از هزاره چهارم قبل از ميلاد به دست آمدهاست. «ولاديمير مينورسکي» با استفاده از نظر باستانشناسان، اين قلعه خاکي فروريخته را از سلسله قلاع خاکي اورارتويي ميداند.
آنچه از مدارک و نظرات باستانشناسان و مورخين به دست ميآيد، اين است که شهر مرند در روزگار پادشاهي مادها از رونق بسياري برخوردار بوده و به دليل اهميت خاصي که در ايالت آتورپاتکان داشته، همواره مورد توجه حکومت مرکزي بودهاست. همچنين در دايرةالمعارف اسلامي آمدهاست که مرند مرکز حکومت اقوامي مهم در دوره «کلده» و «آشور» بودهاست.
پس از اسلام
آنچه که از مدارک تاريخي بر ميآيد، فتح آذربايجان به دست اعراب در سالهاي 18 تا 22 هجري قمري صورت گرفتهاست، اما مورخين اسلامي از مرند براي نخستين بار در سال 160 هجري نام بردهاند. بنا به نوشته بلاذري، مرند در هنگام فتح آذربايجان، قريه کوچکي بود که «ابوالبيعت حلبس» به آبادي آنجا همت گماشت و پس از او پسرش محمد در سال 200 هجري، حاکم مرند شد و براي توسعه شهر کوشش بسيار کرد. اين مرد فرهنگ دوست، دلير و شجاع بود و بنا به نوشته طبري، او شعرهايي به زبان فارسي آذري داشته که در آذربايجان معروف بودهاست.
در روزگار قيام بابک خرمدين به سال 201 هجري، شهر مرند سالها يکي از مناطق تحت نفوذ وي بودهاست. چند سلسله مهم و محلي در اين زمان بر مرند حکومت ميراندهاند که از جمله آنها «سالاريان»، «رواديان» و «شداديان» را ميتوان نام برد. در اواخر قرن چهارم هجري، در کتابهاي «حدودالعالم» و «صورةالارض»، از مرند به عنوان شهري آباد ياد شدهاست و ابوعبدالله مقدسي نيز مرند را شهري مستحکم ناميده و حمدالله مستوفي در نزهةالقلوب نوشتهاست: «مرند شهر بزرگي است که دور بارويش 800 گام است و باغهاي پرميوه دارد. بالاخره شاردن، سياح فرانسوي مينويسد: «مرند شهر خوبي است و داراي 2500 باب خانه و باغچه ميباشد و بوستانهايش بيشتر از عمارت و آبادي است». همچنين بسياري از مورخين اسلامي از جمله ابن حوقل بغدادي، ياقوت حموي، حمدالله مستوفي قزويني، ابراهيم اصطخري، الفداء قزويني، ناصر خسرو قبادياني، ابن واضح يعقوبي، يحيي بلاذري و ابن خرداذيه، همگي در کتب خود از مرند ياد کرده و آن را توصيف کردهاند.
در سال 602 هجري قمري، مرند در يک يورش سهمگين توسط گرجيان به ويراني کشيده شد و در سال 622، «سلطان جلالالدين خوارزمشاه» در مرند استقرار يافت.
در دوره ايلخانان بر رونق و آبادي مرند افزوده شد. به طوري که بناي کاروانسراي آيرانديبي و قلعه هلاکو در شمال مرند نيز از بناهاي اواخر دوره ايلخاني، يعني زمان ابوسعيد بهادرخان به سال 731 است که کتيبه محراب مسجد جامع مرند نيز شاهد اين مدعاست.
مرند در زمان حکومت امراي محلي قراقويونلوها، محل پيکارهاي مختلفي واقع گرديد. در سال 807 هجري، مرند به دست سپاهيان «ميرزا ابوبکر گورکان» غارت گرديد. قرايوسف در سال 809، پس از جنگ با ابوبکر در مرند، زمستان را اتراق کرد. در سال 837، شهر مرند پس از نبردي طولاني بين آققويونلوها و تيموريان به دست آق قويونلوها فتح گرديد. جهانشاه ميرزا قرايوسف، هنگام جنگ با برادر خود -اسکندر ميرزا- در مرند اقامت گزيد. در دوره صفويه، هنگام جنگ بين شاه تهماسب صفوي با عثمانيان، مرند مرکز فرماندهي سپاه ايران بود. در سال 1011 هجري، شاه عباس صفوي حکومت مرند را به «جمشيد سلطان دمبلي» سپرد. در سال 1014 تا 1016 در هنگام جنگ بين صفويه و عثمانيان، شاه عباس مدتي در مرند مستقر شد. در بين سالهاي 1045 و 1135 هجري، شهر مرند در جنگهاي بين ايران و عثماني مورد تعرض و قتل و غارت قرار گرفت. در زمان ضعف دولت صفويه و حکومت نادرشاه افشار، شهر مرند به دست حکام خاندان دنبلي اداره ميشد. در دوره زنديه، کريم خان زند در سال 1205 هجري توانست آذربايجان، از جمله مرند را از دست حکام محلي درآورد. در دوره قاجاريه نيز حسين خان دنبلي حاکم مرند و خوي از فتحعلي شاه قاجار پذيرائي کرد. در زمان عقد معاهده ترکمانچاي به سال 1243، نماينده عباس ميرزا با «پاسکويچ»، فرمانده روسي در مرند ملاقات کرد. در دوره مشروطيت، سردار ملي سالها در مرند با «ميرزا حسين خان يکاني» و «رضاقلي سرتيپ يکاني» فرزند «زال خان» روابط نزديک داشتهاست. از ديگر مجاهدين آزادي خواه دوره مشروطيت در مرند از اشخاص زير ميتوان نام برد: «ميرزا عيسي حکيمزاده»، «اسماعيل يکاني»، «نورالله يکاني»، «حبيبالله شاملوي مرندي»، «حاج ابراهيم ذوالفقارزاده»، محمدولي صراف»، «حاج حسين صراف»، ميرزا محمود»، برادران «ميرزا صابر مرندي» معروف به مکافات، صاحب روزنامه مکافات به سال 1327 هجري در خوي، «حاج جلال مرندي»، «محسن خان»، «مصطفي خان اسفندياري»، «حاج ملاعباس واعظ قرهآغاجي»، «حاج علياکبر صديقي»، «ميرزا کريمزاده» و «ميرزا نصير رئيسالسادات» و پسرش «ميرزا احمد رئيسالسادات».شناسان، اين قلعه خاکي فروريخته را از سلسله قلاع خاکي اورارتويي مي