بعضي مورخان آن را زادگاه کاوه آهنگر دانستهاند و اهالي منطقه، خانه و باغي را که در محله کبودان واقع و به باغ کاوه موسوم است و همچنين قنات دو طبقه مون را که يکي از عجايب سيستم آبرساني در ايران قديم به شمار ميآيد و احداث آن به کاوه آهنگر نسبت داده ميشود، دليلي براي اثبات نوشته مورخان ميدانند. به اضافه اين که در اين شهرستان قنات ديگري هم با عنوان ارونه جريان دارد که با فورزه بندي ديدني و جالبش، آب کشاورزي پنج محله شهر را تامين ميکند و مردم عقيده دارند «ارونشاه» نخستين پادشاه پيشدادي آن را حفر کردهاست.
برخي از تاريخ دانان بر اين باورند که واژه اردستان از دو بخش اربيه به معني مقدس و فرشته موکل بر آن و پسوند ستان به معناي مکان تشکيل شده. زيرا قبل از ظهور اسلام آتشکدههاي متعددي در اين شهر داير بوده که از جمله آنها آتشکده معروف مهر اردشير قابل اشارهاست و تاريخ نويسان قرن چهارم قمري از آن به عنوان شهري مستحکم ياد کردهاند که يک مايل مربع مساحت داشته و بارويي با پنج دروازه آن را احاطه کرده بود و جمعي ديگر، نام اردستان را متشکل از دو پاره «ارد» به معني مرد خشمگين و «ستان» به معناي مکان دانسته و از آن به عنوان سرزمين مردان غيور و خشمگين ياد کردهاند و البته اين روايت هم وجود دارد که اردستان چون از بناهاي اردشير دراز دست است، نام خود را از اسم او وام گرفتهاست. نام اردستان، در افسانههاي فولکلوريک نيز آمده و از جمله بر پايه يکي از افسانهها، اردستان مسکن رستم دستان، جهان پهلوان باستاني بوده و ابتدا ارگ دستان نام داشته و سپس به ارگستان و سرانجام به اردستان تغيير نام دادهاست. بر پايه اين افسانه، طايفه ليلاز، که از طايفههاي پرجمعيت اردستان به شمار ميآيند، از اعقاب ليلاز، برادر رستم هستند. بر پايه نوشتههاي تاريخ نگاران ايراني و عرب، اين شهر در دوران آل بويه با نطنز، بلوکي را تشکيل ميداد که مرکز آن اردستان و جايگاه فرمانروايي حاکم ديلميان بودهاست. اردستان، به شهادت منابع تاريخي، در دوران اشکاني، پايتخت اردوان چهارم بوده و اردشير اول، بنيان گذار پادشاهي ساساني، آتشکدهاي در آن بنا کردهاست.اين شهر، در دوران صفويه از شهرهاي آباد و مهم کشور به شمار ميآمد و نقل شده مردم آن هنگام حمله اشرف افغان به اصفهان، چنان پايداري و استقامتي در برابر مهاجمان نشان دادند که موجب حيرت اشرف افغان شد.در دوران قاجاريه، به ويژه هنگام حکومت ناصرالدين شاه اردستان جايگاه بهتري يافت، اما پس از کشته شدن ناصرالدين شاه ناامن شد.
در تاريخ آمدهاست که قباد ساساني، وقتي با خيزش مزدکيان مواجه شد و از پايتخت خود گريخت تا براي کمک خواستن نزد هياطله برود، وقتي به حاشيه کوير رسيد و وارد شهري شد که سکنه اش ميگفتند قدمت آن به قبل از دولت مادها و به زمان کيانيان و پيشداديان ميرسد و به احتمال قوي توسط بهمن بن گشتاسب يا اردشير درازدست هخامنشي ساخته شدهاست، تصميم گرفت مدتي در آن جا بماند و... . همان مورخاني که اين را نوشتهاند، افزودهاند: « قباد در منزل يکي از بزرگان شهر که دختري دوشيزه داشت، اقامت گزيد و پس از چندي آن دختر را به همسري گرفت و وقتي انوشيروان از بطن آن دختر به دنيا آمد، شهر مورد اشاره را به عنوان اقامتگاه و محل نشو و نماي فرزند خود تعيين کرد و دستور داد اقداماتي جهت عمران و آبادي آن انجام شود. با اين حال، مدتي بعد، در سال ??? ميلادي، در حالي که اشراف ايران، وي را از سلطنت خلع و جاماسب يا زاماسب را به عنوان جانشين اش تعيين کرده بودند، به ياري سپاهياني از هياطله توانست جاماسب را از ميان بردارد و با همسر جديد و فرزند خردسال خود به پايتخت برگردد.»
شهر مورد اشاره، که ساکنانش در گويش محلي خود از آن با عنوان اردستون نيز ياد ميکنند، همان شهر اردستان است که با مساحتي معادل ?? هزار و ??? کيلومترمربع، در فاصله ??? کيلومتري شمال شرق شهر اصفهان واقع شده و مشتمل بر دو بخش، سه شهر، هفت دهستان و ??? روستاي داراي سکنهاست.